نوشته های سرزمین همیشه بهار

2 شب. 1 روز. چند خاطزه...

روزِ اول- 15.6.92.- همایش دختران اسمانی
 روزی که بسی خوش‌گذشت و خوب بود. خوب تر بود چون که با شروع همایش گوشی هامون رو تحویل گرفتند تا عصر که همایش و کلاس ها تمام شد. یک روز بی‌گوشی چسپید!


شبِ دوم:
روزِ دختره. دلت می‌خواد که این روز رو واسِ خودت و دوستاتت ثبت و خاطره انگیز کنی، اما چه جوری؟!
با سوپرایز شدنت توسط زن عمو و کیکش خوش‌حال میشی، دوست داری بقیه رو هم تو خوشحالیت سهیم کنی.
درینگ دیرینگ دیررررینگ. الو سلام؟ امشب پایه اید بریم پارک واس روزِ دختر؟!
با بچه ها قرار پارک میریزی و میرید پارک برای جشن...
یک جشن کوچیک به افتخار خودمون...

@زن عمو ، خیلی ممنونیم که باعث این جشن کوچیک و شب بیادموندنی شدی...
و بهمون اهمیت میدی...

عکس های پارک و همایش...

  • ریحانه رهنورد

نظرات  (۱)

خودم از شما خوشحالتر میشم وقتی شادیتونو میبینم، پس سعی کنین از لحظه لحظه باهم بودنتون لذت ببرین که این دوره ها میگذره و ازش کوله ای از یاد میمونه، وچه خوبه تو این کوله یاد منم باشه، و باز خوبتره که یاد شیرینی ازم بمونه.
همیشه موفق باشین

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی