نوشته های سرزمین همیشه بهار

10-11 سالم بود. خانوادگی با اتوبوس رفتیم مشهد. من، مامان-بابا، مامان‌بزرگ-بابا بزرگ، داداش-زن داداش و آبجی.

وقتی از شهر ما،یعنی گراش با اتوبوس میری مشهد از یزد و طبس هم رد می‌شی. طبس یه امام‌زاده داره (اسمش یادم نیست).

برای ادای نماز مغرب و عشا یک ساعتی مهمون امام‌زاده طبس بودیم.

هم‌زمانِ با من، یه دختر خانم حدودا 12-13 ساله هم وارد شد با این تفاوت که من چادری بودم و اون نبود.

من از کنار خادم ها رد شدم اما اون خادمِ به اون دختر خانم گفت: دخترم، حجاب...

 من که رد شده بودم رو صدا زد و یه مهر بهم هدیه داد. همون یه مهر باعث شد قدر حجاب و این چادری رو که میپوشم رو بهتر بدونم.


امروز، 21 تیر ماه، روز ملی حجاب و عفاف مبارک.


پ.ن: خادم چیز بدی به اون دختر نگفت. من دقیقن یادم نیست چی گفت برای همین ...گذاشتم!

حجاب تنها چادر نیست.

مام زاده طبس: سلطان حسین بن موسی الکاظم (ع)

بی ربط: شهرستان ما از منظر ویکی‌پدیا: http://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D8%B4

  • ریحانه رهنورد

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی